۱۳۸۹/۰۱/۱۹

یک بسته نوار بهداشتی بالدار لطفن !

1- از پله های دارو خانه کشیده بودم بالا به هوای نوار بهداشتی .پشت پارتیشن جای دخترک ملوس همیشگی پسر جوانی ایستاده بود. یک آن منصرف شدم . بعد به خودم گفتم این چه مرض قرون وسطایست دیگر ؟! مگر طبیعی تر از این هم ممکن است ؟ هزار ماشالله! که همه زن به خودشان دیده اند و این همه مرد که خوشایند شان است با زنی بخوابند لابد می دانند همان زن به حول و قوه الهی ماهی یکبار پریود می شود. لیست خریدم را برای مرد جوان خواندم : نخ دندون - ژل شستشوی صورت و یک بسته نوار بهداشتی بالدار لطفن ! یک ابرویش جهید بالا و سرخ و سفید شد. اما آبرو داری کرد. رفت و بایک بسته جنس! اشتباهی برگشت. سر صبر برایش توضیح دادم که منظورم مارک و مدل دیگریست .که این سبز ها توفیر دارند با آن آبی ها و آن آبی های طبقه بالای خاصیتشان چیز دیگر است و یک بسته از همان آبی ها لطفن! تازه متوجه شدم یک داروخانه آدم ! میخ این ماجراست !
توی صف صندوق زن قلنبه وبا نمکی جوری به در گفت که دیوار هم شنید که " چه بی حیا ! من دو تا بچه زاییدم هنوز روم نمیشه خودم نوار بهداشتی بخرم !!!"



2- شرکت ... تبلیغات با مزه ای داشت . اینطوری که توی پاکت های باریک یک نمونه از نوار بهداشتی هایش را می گذاشت فلان قسمت و بهمان قسمت را معرفی می کرد و از گیرنده اش می خواست خودش میزان جذب بی نظیر و طراحی راحت و ... را امتحان کند. بار ها بارها متوجه شدم خانم های بعضن تحصیل کرده که ادعای روشنفکریشان ماتحت خر را پاره کرده این نوع تبلیغ را توهین به خودشان تلقی می کنند. مثل یک جور متلک! چون یادآوری اینکه پریود می شوند در نظرشان شرم آور بود!


3- پشت یک بسته نوار بهداشتی خارجی به 3 زبان نوشته : پریود خوبی داشته باشید! انگار کن که بگوید " سفر خوبی داشته باشید! ... اوقات خوبی داشته باشید! ... تجربه خوبی داشته باشید! ..." به این می گویند تفاوت دید انسانی در باره یک موضوع یکسان و کاملن طبیعی!


۸۲ نظر:

اسپریچو گفت...

ای بابا... وقتی هنوز جاهایی هست که دخترها رو ختنه می کنند انتظار داری در باره مسائل زنانه راحت صحبت بشه؟ راستی هنوزم نوار بهداشتی ها رو می پیچند تو اون نایلون سیاه بو گندوها؟؟؟ 

Unknown گفت...

خیلی حرف خوبی زده ای، کاش اینقدر بلند می توانستیم بگوییم تا همه بشنوند،که هر چیزی که به زنانگی ربط دارد با همه درد و اندوهی که به بار می آورد اما طبیعی ترین اتفاقات دنیاست چون به سرآغاز حیات بشر مربوط است...دریغ که اما نمی فهمند حتی خیلی از زنان

اسپریچو گفت...

آهان راستی یه خاطره یادم اومد! این تابستونی اومده بودیم ایران، یک روز رفتم دارو خونه که قرص پیشگیری اورژانس بگیرم، دیدم سیبیل تا سیبیل مرد نشسته پشت پذیرش همچین که گفتم چی می خوام آب از لب و لوچه اشون آویزون شد و جوری نگاهم می کردند انگار با یک دختر فراری که کار دست خودش داده طرف هستند،همگی به اتفاق کنجکاو بودند تاریخ لقاح رو بدونند! و توضیح می دادند که نباید بیشتر از 48 ساعت گذشته باشه و سعی کن کتابهای آموزشی پیشگیری مطالعه کنی و دست به رفتارهای خطرناک نزنی و یک پارتنر ثابت داشته باشی و ... به همه اینا اضافه کن صدای نچ نچ نچ نچ بقیه مشتریها. همچی که پرنیان اومد تو داروخونه گفت "مامان برام پوشکَه(pooshkah همون پوشک) خریدی؟" قیافه هاشون دیدنی بود!!!

آیه گفت...

بله اسپریچوعزیز. هنوز هم .



آفی ؟ اتفاقن من منظورم زن هاست.

ناشناس گفت...

khob in masaelo khode zana bayad hal konan
ba sohbat kardan ba pedar, baradar, shohar, bache

man shakhsan eteghad daram bishtare moshkelati ke zanaye irani daran taghsire khodeshoone

pegah گفت...

osoolan ma ra ingooneh bar avardeand zananegi jormeman shodeh agar mardi ke hich jayash be priod marboot nemishvad o na az akhlaghe sagiye an doran chizi fahmide va na az hale kharabe makhsoosash beravad va hamin navar behdashti ra hala ba bal ya bibal makhsoose shab ya rooz ya harchi ra az dokhtarake maloose poshte partishen talab konad hich jayash ke irad nadarad hich shayad haman dokhtarake maloos dar del tahsinash ham bokonad ke che marde vaghean mardi ama tajassom kon zani delash hamaghooshi khaste bashad vo yadash bioftad ke kandom dar akharin martabe tamam shode ast va mardash ham khaste az mamooriyati chand rooze masalan davzdahe shab mireside foroodgah va oo rahiye darookhane shode bashad va bichare karde khodash ra ke begooyad ye ki az inha ra bedahid va natavaneste bashad va daste akhar riske yek bar ra pazirofte bashad va haman yekbar shode bashad balaye janasho hala bejaye khanom doctori ke gharar bood bashad madare dokhtarake shirino khordanist.

iloneka گفت...

:)
این آغوش به موقع باز شده ات دلگرمم کرد جدی وقتی خسته و کوفته از سر کار برگشته بودم
بی تعارف های الکی و مرسوم و دروغی

آیدا گفت...

کاملن موافقم باهات
چاره چیه؟اگه بخوایم فرهنگ سازی هم بکنیم هزارتا برچسب میچسبونن بهمون

mona گفت...

salam
1.webloge khoobi dadrin
2.man etefaghan hamishe navare behdashti az darookhaneyi migiriam ke etefaghan masoole haman bakhshe yek pesare khoshghiafeye kheili javoone ke hich ham sorkho sefid nemishe:D
3.be nazaram aslan na khejalat dare na harchi, albate hanoozam too khooneye ma bayad yavashaki navar behdashti az too komod bardasht ke baradare adam nabine ! vali be nazare man kolan ina hamash harfe mofte, akharesh ke chi?hame midoonan, chio enkar mikonan?too hich ghanooni ham na bimarie na jorm

فرشید گفت...

مشکل از شما نیست ..... از ذهن خرابه ما آقایون است که با قدرت تخیل بی شرفمان تا کجاها که موشکافی نمیکنیم ( البته اگر موئی داشته باشد )

ناشناس گفت...

من تهرون داروخونه دارم. خيلي راحت خانم ها ا ز فروشنده اقا نواربهداشتي ميخرند و من هم به عنوان يك خانم اگه لازم باشه توضيحات لازم راجع به انواع كاندم و قرص هاي نظير اركتو رو به اقايون ميگم.چون برام مهمه كه اين فرهنگي كه سكس و جنسيت رو تابو مي دونه عوض بشه.

هلندی سرگردان گفت...

زن های مرد سالار پدیده های جالبی اند.نسل اندر نسل هم حفظ می کنند خاصیتشون رو به ارث می زارن برای دختر و پسرشون!

مسعود گفت...

زمانی رضا شاه گفته بود این ایل قاجار فقط دو تا مرد داشته، یکی آغا محمد خان قاجار و دیگری خانم فخر الدوله (همسر باشعور امین الدوله). لابد همو که پادشاه مملکتی بود لقب مرد را برای تمجید می گفت و زن را برای تحقیر.
آیه عزیزم، این چیزهای ساده را، این کارکردهای انسانی را به هیچکدام از ما یاد ندادند و تنها هنرشان این بوده که هزاران سال دیواری بکشند بین همه ما مردان و شما زنان و از روزنه های دیوار، مردان و زنان جان در کف (!) هم دزدانه از هم تمتع جویند و هم به تفاوت های یکدیگر به دیده تعجب و حیازدگی مفرط بنگرند.
خودمونیم، متن رو حال کردی؟ صد درصد فی البداهه بود!

ناشناس گفت...

خوب این مساله پریود که از مهمترین ابتلائات بشر بوده از روز الست به این ور. آقا ما هم یه بار برای یکی از دوستان رفتیم داروخانه و گفتیم اسپری Delay میخوایم. قضیه به افتضاح کشیده شد. دختر فروشنده با اون جوشهای روی صورتش انگلیسی بلد نبود که معنی Delay رو بفهمه ، وقتی هم که به فارسی براش توضیح دادم واسه تاخیر در ان.زال داشت پس می افتاد رفت دکتر رو آورد. کل ملت توی داروخونه هم که از شدت اضطراب و هیجان خفه خون گرفته بودند و میخ ما بودن. بعدا همین قضیه دوباره توی داروخانه فردوسی توی میدون فاطمی اتفاق افتاد و خیلی راحت حل شد. فارسیش رو واسه خانم مهربون فروشنده توضیح دادم و رفت دو مدلش رو
آورد. خلاصه اگه مشکل داشتین تشریف ببرین اونجا.

فیلسوف13 گفت...

کاملا موافقم
فکر میکنم هرکسی که اینطوری به موضوع نگاه می‌کنه باید به جای همرنگ شدن با جماعت، سعی کنه به سهم خودش طرز فکر اشتباه رو اصلاح کنه.
مرسی از صداقت و صراحتت که دلنشین بود

ويدا گفت...

يادم نيست ترم چند بودم، بابل. هنوز روم نميشد از غير زن بخرمش. صد تا داروخونه هم رفتم ولي از دم نر بودن. دست آخر روي يه كاغذ نوشتم "پد" گذاشتم رو پيشخون. طرف اول با تعجب نگاه كرد. بعد گفت پد بيني؟ گفتم نه. مرسي. زدم بيرون.

,ويدا گفت...

ااااااا فك كنم "پد بالدار" نوشته بودما!!

baran گفت...

salam,

man avalin bar ast ke inja miam . hal kardam ba neveshtehat.

booye khosh zan 1 ro kheily doost dashtam.

linket mikonam.

بهرام گفت...

زبان بنده الكن است از اين همه بلاهت مردمان مثلا" متمدن و با پيشينه فرهنگي چندين هزار ساله!

ناشناس گفت...

متنفرم از این اعتقادات و عقاید. بابا دنیا عوض شده. یکم ادم باشین. وقتی حساسیت باشه همه چیز منزوی و گوشه گیر میشه.
وقتی همه چیز عادی باشه مثل خوردن یکگ لیوان آب دیگه این همه مسخره بازی نمی خواد

Sahba گفت...

دقيقا سوال همينه: مگر چيزي طبيعي تر از اين هم هست در اين دنيا؟؟ كه مگر طبيعت انسان هم خجالت دارد؟؟
فاجعه اينجاست كه از صحبت از اين طبيعيات شرم دارند و از هزار و يك كار بي شرمانه ديگر نه ... 

... گفت...

...
این داستان برای من - که مرد هستم به شکلی دیگر تکرار می شود : کاندوم خریدن از داروخانه خصوصا با فروشنده زن. برای من یک تفریح ست. البته تفریح و شادی در این مملکت از کمبود تفریح برای من شده آخر خنده . وارد داروخانه شدم به دخترک فروشنده گفتم کاندوم می خواهم لوبرکیت و با صدای رسا. دخترک صاف و تابوزده مفلوک سرخ و سفید شد و رفت داخل انبار . با سر پایین و با صدای آهسته آمد بیرون و گفت : آقا ! اون مدلی که می خواستید نداریم . من هم رندی م گل کرد و گفتم : ای بابا ! کاندوم لوبرکیت ندارید؟
یکی از مشترهای نرینه الاغ مادر فلان برگشت چنان چپ چپ بهم نگاه کرد که یعنی اگر کلمه یی دیگه بگویی جرت می دهم. اما یکی دیگر زد زیر خنده. من هم خونسرد آمدم بیرون. اما قلبم از ترس کتک خوردن داشت می زد بیرون.
...
بد تابوزده اند . چه زن ش و چه مرد ش . چه داروساز تحصیلکرده دانشگاه بهشتی ش چه مشتری متجدد ماب هفت رنگ و قلم آرایش ش. باید کشید پایین و از روی فراق بال بهشان شا.شید
آن هم دقیقا با خونسردی و با رفتار بی تابو. این بهترین شیوه شکستن این گند و گه دورمان است بخدا.
همین.

نوید گفت...

امان ازفرهنگ چروک فتیش پرور!
تا همین چند سال پیش اگر خانمی تو تاکسی صندلی جلو می نشست بی حیا بود!
قبل تر از اون زنی که کار می کرد!
برچسب بی حیایی همیشه دم دست هست فقط عرفی شدن تابو هاست که جاشو عوض می کنه و فضا رو باز تر.
خیابان 15 خرداد چند تا حجره داره که بر خیابون لباس زیر زنونه چیده اند و می فروشند! خدا خیر بده صاحب اون حجره رو که در یکی از شلوغ ترین نقطه های شهر داد می زنه که معمول و متداول خانمها هم شرت می پوشند چه زیر بیژامه کش قیطونی چه مینی ژوپ!

الهام میزبان گفت...

من هم سعی می کنم زنانگی ام رو قائم نکنم
حتی سعی میک نم ازش لذت ببرم
هرچند درد پریود بیشتر از لذتشه
آیه
دارم کتابمو چاپ می کنم
دوستش دارم
اسمش هست
بردن توله گرگها به مهد کودک
امیدوارم نمایشگاه کتاب ببینمت
خب؟

سعید گفت...

سلام.
مردم از خنده. خیلی با مزه بود
سفر خوبی داشته باشی!

حرفهای نگفته ی من گفت...

امروز پیدات کردم و یه ضرب رفتی توی Bookmarks ام.

holmes گفت...

ای بابا ما هم موقع خرید کاندوم مشکل خجالت کشیدن داریم و البته ایضا خرید نوار بهداشتی..بنده مرد هستم!!اشتباه نشه

باقیمانده های یک زن گفت...

به اون خانوم قلنبه هه میگفتی کسی از شما نپرسیده وقتی که پریود میشی کی واست نوار می خره ! متنفرم از آدمهایی که برای نشون دادن مثبت های خودشون منفی های دیگران رو پیش میکشن .
البته منظورم به هیچ عنوان این نیست که نوار خریدن از آقایون کار بدیه
اتفاقا خواهر و مادر خودم هم همیشه به من میگن چطور روت میشه بری به یه مرد بگی نوار فلان مارک می خوام . اونقت خودشون با پر رویی تمام میرن از همون آقا قرص جلوگیری می خرن !
کدومش بدتره ؟؟؟

خود..........ارضایی گفت...

آخ گفتی / مخصوصا این ادم هایی و ایضا زن هایی که بهت میگن بی حیا / آخه من فکر می کنم اینا جلوی شوهرشونم معذب هستن چه برسه به ...! در هر حال خودمونو جر هم بدیم با ادعا این قضیه هنوز واسه فرهنگ ایران هضم نشده است !

ناشناس گفت...

جناب خانومهایی که فکر می‌کنید همهٔ مردها عقب مونده هستند. لطفا با پدر، برادر و سایر عقب مونده‌هایی‌ که در خانواده خودتون دارید در باره اینجور مسائل خودتون صحبت کنید. وقتی‌ که طرز تفکر اونها رو اصلاح کردید جامعه هم اصلاح میشه. خیر پیش.

ناشناس گفت...

عزیز دل من مشکله من هم اینجا تو آمریکا با این زنهای ایرانی‌ هم همینه که خودشون خودشون رو بیشتر از همه سانسور می‌کنن . به خدا ما مردا نیستیم که شمارو سانسور می‌کنیم خودتون از همه بدتر هستین

ناشناس گفت...

kheili foghalede minevisi , vaghean merci

semi گفت...

یک استاد یامزه ای داریم اینجا که اصالتا مکزیکی هم هست. چند روز پیش به یکی از معدود دخترهای خوشگل کلاس که یه کم خوابالو و کسل بود جلوی همه گفت
Are you having your period?
و همه هم خندیدند و خودش هم خندید و تازه حالش هم کمی بهتر شد!

سعید گفت...

سلام . تا زمانی که نگاه حاکمیت و بدتر از آن نگاه عمومی به زن مانند یک وسیله باشد وضع بر همین منوال خواهد ماند . فرهنگ سازی تنها تنها نمی شود ! در ضمن شعری با نام وبلاگت سروده ام . و جالب این که به مناسبت روز زن بود . خوشحالم که با نوشته های خواندنی ات آشنا شدم . سبز بمانی عزیز .

سعید گفت...

ببخشید . نام شعر من هرزگی ست نه برهنگی. اما برای زن است و به نام اوست .

سعید گفت...

صد بار دیگر هم ببخشید . این شعر تقدیم به زن است . زندان کم حافظه ام کرده است . همه چیز را زود فراموش می کنم . و بدتر از همه همه چیز را با هم قاطی می کنم! باز هم معذرت می خواهم :
صدا



شب را سپید می کنم

و صبح را

با نگاه پر شرمت

به ستاره می سپارم

این را

در گهواره ی خواب

وقت وضوی ثانیه های انتظار

رو به آیینه

زمزمه می کنی ...



لبریز از تو باشم

یا

سرشار از نگاهت

حضورت

همیشه ی عشق است .



من در تو نطفه می بندم

و در لطافت لحظه های ناب

چون بازدم نفس های داغ

زیر گوشم

به بودنت

مستِ بوی نمناک آن لحظه

نامت رادر بستر تاریخ

زن

صدا می کنم ... !

ناشناس گفت...

در باره خريد كاندوم نيز همين داستانه

omid1977 گفت...

من باب روشنفكري و اينا
حالا فرض كنيد يه اقا بخواد جنسي متناظر رو از يه فروشنده خانم ناز و ماماني بخره و ...
چه شود !!!!

من گفت...

تا اطلاع ثانوی بی آبرویی ممنوع
فک کن مثلا پریود شدن اینقد شرمندگی داره، حامله ها باید از شدت شرمساری بچه شونو بندازن که با این وضع!
چرا ازدواج میکنن اصن؟
که بشینن کارای زشت زشت باهم بکنن

مجله موفقیت گفت...

از اسپریچو به شما رسیدم ..
نوشتهاتون زیباست و ادم از خودنش حوصله اش سر نمیره ..
سال خوبی براتون ارزو میکنم

میثم گفت...

خیلی اتفاقی از بالاترین سر از وبلاگ شما در آوردم. بسیاری از پست های شما را هم خواندم.
نیاز نیود این قدر قسم بخوری من خیلی راحت باور می کنم که شما فمنیست نیستی.
این در همه پست هایت کاملا روشن است. مثل خیلی ها با بعضی از تفکراتت هم جهتم با بعضی هم نیستم. من هم مثل شما سبزم. اما نه سبز اهل دعوا مرافعه خیابانی. به قول خیلی های مثل شما شاید بزدل. اما بزدل هم نیستم. طعم تلخ بازداشت کشیده‌ها و فحش های آب نکشیده ریشوهای خر مذهبی را هم چشیده ام با اینکه حتی 1 بار هم تظاهرات نرفتم.
من هم مثل شما سیدم. از بد روزگار بک جورهایی هم پسر عمو (نواده امام موسی کاظم-ع) هستم. اما غدیر سینه فرزندان علی را رها نمی کنم. دو دختر و پسرم و همسرم و همه فک و فامیل که از قضا از هر 10 تا 8 تا سید هستند را می بوسم. منتها اهل بوسه زورکی هم نیستم کسی را هم از پستو بیرون نمی کشم.
امیدوارم از همه این پریشانی های فکری که داری راهی به سوی سعادت پیدا کنی. این همه برداشتی بود که از این وبلاگ صریح لهجه شما داشتم.

Fard گفت...

سلام
از بالاترین اومدم تو وبلاگت...
ولی در عرض یه ساعت رفتمو تا آخرین سوراخ سنبه ی وبلاگتو خوندم...
من یه مردم...اما از این یه گوشه دنج زنونه و اون حرفایی که گفتنش تو این مملکت بالاتر از کفره لذت بردم...
موفق باشی

كيوان گفت...

حالا نوار كه خوبه مردم باز روشن شدن. يكبر توي يه داروخانه اي يك زن و شوهر با هم اومده بودند كه كاندوم بخرند و خانمه نظر ميدا. فيد بكهاي مردم رو بايد ميديدي!

شکوفه صورتی گفت...

حالا این که خوبه
دیدی وقتی مثلاً وسط خیابون تصادفاً روسریت می افته به جای اینکه مردا نگات کنن زنا همه چپ چپ نیگات می کنن که او او نیگاش کن دختره ی پتیاره خجالتم نمی کشه

ناشناس گفت...

حالا جدا میشه واسه ما هم توضیح بدیم که فرق هاشون چیه؟ یا اصلا چه مدها و چه اسم هایی دارن

رضا گفت...

از سری مسایلی که اگر حل شود خیلی از عقده‌های این ملت (یعنی شامل من) میریزد. شاید نپذیرید، ولی همین به پیشرفت اقتصادی ربط دارد.

فی میل گفت...

شما به دل نگیر، اون چون دو شکم زاییده، بالقوه 18 ماه کمتر از یک زن عادی پریود شده، یعنی صلاحیت اظهار نظر نداره کلن و قضیه یه کم براش نا مانوسه
D-:
شاد باشید.

Yazz گفت...

عجب وبلاگی داری! عجب قلمی داری! برای اولین بار حسودیم شد! اینو یه روزنامه نگار سابق میگه که غربت چیزی از قلمش باقی نگذاشته!
اولین باره یک خانم وبلاگر میبینم که دم از فمینیستی نمیزنه. منتظر باقی مطالبت هستم.

ناشناس گفت...

پسر دایی مخ مخملی من وقتی کوچیکتر بود به مامانش گیر داده بود این چیه که میذاری اونجات.اونم مونده بود جواب بچه 8 ساله رو چی بده.گفته بود باسنم درد میکنه میذارم که دردش خوب بشه.فرداش اومده بود با قیافه ی زار گفته بود مامان باسنم درد گرفته.واسه من هم ازونا بذار!!!!

ناشناس گفت...

من هم یک همچین اتفاقی برام افتاده بود. ببخشیدا کاندم هم که خوب میدونید مورد مصرفش بالاست. رفتم تو داروخانه کاندم بخرم همیشه یک مردی چیزی هست این سری که رفتم بزنم به تخته همه دختر جوون بودن. خواستم برگردم بیرون که دیدم خیلی دیر شده . گفتم به درک میرم میخرم فوقش دیگه اینطرفها پیدام نمیشه. دختره گفت بفرمایید امرتون . اومدم یواش بگم که کاندم میخام دقت کردم دیدم هر 3 تا دختر فروشنده چهار چشمی هواسشون به دهن من هست که چی می خوام بگم. خدا رو شکر که مشتری نداشت . خلاصه بعد از کلی جستجو ارزون تره و با کیفیت تره رو انتخاب کردم ولی همش احساس کردم که دارن بهم میخندن موقع حرف زدن. تازه مثلا من پسرم اونها دختر میتونم تصورش رو بکنم که شما چی کشیدید

استلا گفت...

یک سوال ازت دارم.به نظرت تو این خاطره ای که تعریف کردی منزجر کننده ترین آدم همون زنی نبود از حجب و حیای زنانه-مادرانه اش میگه؟اینو پرسیدم تا اگه موافق باشی حقارت زن ایرونی رو از ناحیه خود زن ایرونی ببینیم...نه این که مرد ایرونی بی تقصیر باشه اما حاج خانومهای این سرزمین و ورژنهای جدیدتر اون خیانتی که به درک زنانگی میکنند را هیچ مرد ریشوی ایرونی انجام نمیده...در ضمن شما بعضی از نظرات قبلی من را پابلیش نکردی...اگه موافق سانسور نظراتی بگو تا از قسمت بوک مارک کامپیوترم پاکت کنم

آیه به الهام میزبان گفت...

الهام جان از ته دل خوشحالم برای کتابت.
می خواستم امسال نمایشگاه کتاب نیام . اما الان دلم خواست .چه اسم جالبی !
زنانگیت رو قایم نکن برای تو که شاعری بیشتر ضرر داره.

آیه یه semi گفت...

یه بار تو دانشگاه من درد سنگ کلیه حسابی کلافه ام کرده بود. استاد آلمانیم حسابی حواسش به همه بود . بلند تو کلاس ازم پرسید که پریودم.
من هم گفتم نه و قضیه رو تعریف کردم.
جالب بود برام که هم کلاسی های پسرم که بعضی هاشون عجیب دگم و ... بودن چقدر راحت تو طبیعی جلوی استاد رفتار کردن.انگار نافشون رو خارجه بریده بودن و هم کلاس های دخترم سرخ و سر به تو خودشون رو مشغول نشون می دادن.

آیه به کیوان گفت...

آخ آخ اون زن بوسدن می خواست . اون یه داروخانه آدمم هم می تونن برن به درک !

آیه به ناشناس (تفاوت نوار بهداشتی ها ) گفت...

شما اگر خانمی لابد تا به حال تجربه پیدا کردی و اگر مردی که خوبه کمی در این مورد اطلاعات داشته باشی.

نوار بهداشتی ها انواع مختلف دارند. سایز های مختلف و کابرد های مختلف.
بعضی ها فقط مخصوص روز های اولند که میزان خونریزی بیشتره.
بعضی مخصوص روز های آخرند و فقط یه لایه باریک مثلثی .

بعضی ها مخصوص شبند که بعضن طویل ترند و خانم می تونه راحت و ایمن بخوابه که فردا مشکل شستن ملحفه رو پیدا نمی کنه.
بهترین خصوصیت نوار بهداشتی خوب. نازک بودن. جذب بالا. راحت بودن.چسب بادوام . حمل آسان و ...
طراحی های مختلف نوار بهداشتی از انواع معمولی و ساده تا بالدار ساده و چهار پر و مثلثی و کم حجم و تا شده و مسافرتی و ... فرق داره.

بهتر دقت بشه پودر جاذب نوار بهداشتی حسایت ایجاد نکنه.

بعضی از خانم ها و همچنین خانم های ورزشکار از تامپون استفاده می کنن که داخل واژن فرو میره. مشکلات نوار بداشتی رو نداره و در حقیقت یک نوار بهداشتی داخلیه. اما برای دختران باکره مناسب نیست و بعضی از خانم ها هم از نظر سلیقه ای این نوع رو نمی پسندند.

مارک و مدل پیشنهادی خودم رو ننوشتم که تبلیغ نشه و قضیه لوث نشه.

چیزی رو جا ننداختم ؟ خانم ها که در این زمینه صاحب نظر و تجربه اند کمک کنند.

آیه به استلا گفت...

من دقیقن منظورم اینکه زن ها مهمترین مشکل و دردسر و عامل بازدارنده برای خودشون هستند. و تا زنان این چنین در مورد خودشون فکر می کنند چطور میشه از مردان انتظار داشت؟

جز نظرات خصوصی که عمومن خواننده خودشون می خوان نظرشون منتشر نشه من هیچ نظری رو حذف نمی کنم.من حتا فحش ها و لنترانی های که به من می دن رو منتشر می کنم. مطمئنم مشکل از جای دیگریست .
مطمئنید کامنتتون پابلیش شده ؟
به هر صورت متاسفم.

nima گفت...

فکر نمیکنن به همین راحتی.از لذت بردن و هرچی که بهش مربوطه هراس دارن.دین بهشون یاد داده همش بترسن چون از اون ور یه وظیفه دارن بترسونن و این احمقارو (بخونین) استثمار کنن.

ناشناس گفت...

دیشب برای اولین‌بار وبلاگتون رو تو بالاترین دیم(حدود ساعت 3 نصف شب). تا دمدمای صبح نشستم و اکثر پستهاتو خوندم. آخرش تو دلم آرزو میکردم که کاشکی یه دوستی مثل تو داشتم که حرفامو بفهمه.

ناشناس گفت...

چطور میشه این بلاگ رو فالو کرد؟ من گزینه ی فالو رو پیدا نکردم

خود خودم گفت...

داستان مردم اون نقل اون بنده خداست که ازدواج میکنه.فردا شبش میزنه پدر و مادرشو میکشه
بعد بهش میگن واسه چی اینکارو کردی>

میگه بعد از 30 سال به روابط کثیفشون پی بردم:)))

آلا گفت...

این شرایط واسه منم پیش اومده، که سعی کردم با اعتماد به نفس!! زیر اون نگاه ها عادی رفتار کنم،
اینم من به چشم دیدم که گاهی بعضی مردا در مواقعی که خانومشون پریود می شه، دوست ندارن برن طرفش، در صورتی که تو اون دوران نیاز های عاطفی وجود داره و حساس تر میشه اون زن، فقط می تونم بگم متاسفم،
که ادعای فرهنگ چندین هزار ساله داریم و کماکان تو ساده ترین مسایل زندگی موندیم!

neveram گفت...

تو وبلاگم این پست شما رو تحلیل کردم .
پست " انسان در مبارزه" .
کلیت این محدودیت ها !!

باران گفت...

رفتم سوپر مارکت . همه ی جنسها توی قفسه ها چیده شده بودن و می شد راحت بی سوال از فروشنده برشون داشت . یه صفحه بزرگ که پوشیده از انواع کاندوم بود پشت فروشنده آویزون بود . جوریکه فقط خودش می تونست برداره . یعنی باید بهش می گفتی چی می خوای . حالا فکر کن چند تا بچه ناخواسته فقط به خاطر این بوجود میان که مادرشون روش نمی شه از اون فروشنده هیز کاندوم بخره .
نمی دونم چجوری می شه درست کرد اوضاع رو . باهات موافقم . همه چی رو هم که درست کنیم اون فروشنده هیز رو که همش در کمین زن همسایه ست که مجبوره بخاطر دوری از بازار مرکزی همش ازون خرید کنه رو چیکار کنیم ؟
آیا این محصول اینهمه بسته بودن و امل بازی نیست ؟

neveram گفت...

در مورد پستت که با نام فا.حشه مغزی هست یک شعری از خیام هست :
شیخی به زنی فاحشه گفتا مستی
هر لحظه به دام دگری پــا بستی
زن گفتا هر آنچه گویی هستم
آیا تو چنان که می نمایی هستی؟

ولی در کل نمی شه روی انسان ها ارزش گذاری کرد که کی ارزشش بیشتره و کی کمتر !!

شبنم گفت...

سر کلاس پایگاه داده(داده ها و نداده ها)استاد برای توضیخ بازه زمانی از کلمه پریود استفاده کرد و اون وقت بود که فضا متشنج شد.حالم بهم میخورد ازشون از پسرایی که زیر زیر میخندیدن و به پهلوی هم میزدن.از دخترایی که سرشون و بلند نمیکردن.آیا من که هیچ رفلکسی نشون ندادم یعنی ج..ه ام؟
سالها قبل(نه اون قدر قبل بیاید نزدیک تر)برادرم از سر کنجکاوی پد مامانم و که روزنامه پیچ شده بود دیده بود سراسیمه اومد پیشم گفن فکر کنم مامان داره میمیره.گفتم چه طور گفت یه جاش داره بدجور خون میاد ولی نمیگه.خلاصه گفت که چی دیده و...
با اون دوستم موافقم که هر چی هم میکشیم از خودمونه نباید زیاد مردهارو مقصر بدونیم.وقتی زنی نجابت رو در این میدونه که سالیان سال شوهرش براش پد میخریده و اگر زنی از یه فروشنده آقا درخواست کنه پس ج..ه است.البته همه این تابوها مشمول زمان میشه و خوب میشه.

الهام میزبان گفت...

«تفنگ رو نشونه گرفته بود و می گفت: یکی شون رو انتخاب کن!
و نتیجه اش این شد:
اولین پست سال جدید
شعری تازه،خبر چاپ کتابم و خبرهای خوووووووووب

الهام میزبان به روز است با:
چاپ کتاب
«بردن توله گرگ ها به مهد کودک»

اتفاق خوشایند ادبیات امسال
دکتر سید مهدی موسوی با کتاب وزین
«پرنده کوچولو،نه پرنده بود،نه کوچولو»

تازه هایی از نمایشگاه کتاب امسال
محمد حسینی مقدم/فاطمه اختصاری/وحید نجفی/محمد ارثی زاد/شهرام میرزایی/مینا ارشدی

و مثل همیشه
شعر
که مشت می کوبم بفهمی واقعــــــــــــــا تنهام

دیر نکنید
به شدت منتظرم

saeed گفت...

be happy

neveram گفت...

یه کم تعریف انسان راستینی که مد نظر من هست یه کم مشکله.یعنی یه جورایی کلماتی رو که بتونن منظورم رو بیان کنن پیدا نمی کنم.
یه مثال می زنم :
تو کامنتت گفتی :"به این فكر كردم مسائل بسیار عادی و طبعی ..."
در واقع انسان راستینی که مدنظر من هست طبیعی ترین حالت انسان هستش.
انسانی که با طبیعتش زندگی می کنه.
منکر طبیعتش نیست یا طبیعتش رو (برای مثال پریود یا هر چیز دیگه که به طبیعتش مربوطه) رو بد نمی دونه.
طبیعتش رو می پذره.
باهاش زندگی می کنه.
از زندگیش لذت می بره.
در توهمات و اعتقادات نیست.
فقط در لحظه "حال" زندگی می کنه.

ببین مثلا من الان اینجا نشستم دارم تایپ می کنم.این یه حقیقتی هست که حواسی که من در اختیار دارم به من اینارو نشون می ده.
ولی هیچ حواسی الان به من نمی گه که مثلا یه روح داره کنارم قدم می زنه.یا یه نفر نشسته اون بالا داره من رو نگاه می کنه . یا و...
اینا همشون توهم هستن.
من منظورم از انسان راستین کسی هست که از توهمات به هر نوعش آزاد شده.
اون وقت با ذات طبیعی خودش رو برو می شه. و از هر لحظه زندگی بیشتر لذت رو می بره.

maryam1360 گفت...

سلام
لذت بردم از وبلاگتون.ممنون
متاسفانه اینا همه ریشه از بی فرهنگی داره.فکر نمی کنم تا 100 سال دیگه هم بهبودی حاصل بشه.
من خودم اینطوری به قشیه نگاه می کنم: I do not care how people think about me. I just do whatever I feel like better. چرا باید به خاطر بی فرهنگی جامعه من اون طوری که راحت نیستم زندگی کنم؟
البته من یه تجربه شخصی خودمو بگم. من تا وقتی که ایران بودم از داروخانه، سو÷ری،فروشگاه و هرجا که سر راهم بود نوار بالدار می گرفتم.]یچ وقت احساس نکردم بدجوری بهم نگاه شده یا حتی برخورد بدی باهام شده باشه.
good luck

Unknown گفت...

شنبم جان : سال پیش که پیش دانشگاهی بودم، معلم فیزکمون به جای دوره تناوب از واژه پریود استفاده میکرد ولی بچه های کلاس هم هیچ واکنشی به این موضوع نشون نمیدادن و خیلی عادی به درس گوش میدادن ، حالا نمیدونم چرا تو دانشگاه ...

ولی خودمونیم ، عجب بچه های بافرهنگی بودیما : دی

شکیب گفت...

این چیزها فقط مختص شما زنها نیست. هنوز تو این مملکت شرکتهایی هستند که نمی شود با آستین کوتاه رفت. آیا شما با دیدن آرنج ما مردها چیزیتان می شود؟ هنوز در این مملکت دعوا بر سر ریش گذاشتن یا نگذاشتن است. هنوز رئیس ما رزومه کسی را که شلوار جین پوشیده رد میکند حالا می خواهد دکترای شریف باشد. خواهرم تو که خودت باتوم خورده ای. بیا از پرتقال کیلویی دو هزار تومن بنویس که لا اقل کمتر دلمان بسوزد.

ناشناس گفت...

اين كه خوبه!

fateme گفت...

فك نكنم اين آخر توايلران جا بيافته

سینیور زامبی گفت...

ماشالا تو همچین مواقعی حس کامنت گذاری ملت بیدار میشه!

Reza Mahani گفت...

Even here women do not like many Tempax commercials, too ugly

مهیار گفت...

تازه وبلاگتو پیدا کردم خوب مینویسی از بندها آزادی-تو این دوره زمون خیلی کم آدم پیدا میشه تا اینجور مسایل رو به این شکل راحت مطرح کنن بهر حال مرسی از متنت
ضمنا چنتا چیزم بگم
-با نظر" باقیمانده های یک زن" موافقم
-ااون سری افرادی که پریود رو ضعف میدونن هنوز علت خلقشونو متوجه نشدن
-شاید بشه پریود رو یکی از نشانه های تکامل دونست به این شکل که انسان دائما باید در حال تغییر و اصلاح باشه تا به تکامل برسه
-زن هر مشخصه اش یکی از پایه های بشریت بوده

سهراب س گفت...

بی حیا

ناشناس گفت...

سلام خسته نباشيد وبلاگت وديدم گفاينجور مسايل مثل ين مي مونه كه عيباتو بلند بلند توخيابون داد بزني مگه خدا كه ميدونه عيباي مارو داد ميزنه كه تو بنده ضعيف با تريپ روشنفكري مي خواي بگي من پريودم پوشك بخرم يا تامپون!

ناشناس گفت...

از اونجایی که بچه ها رو لک لک ها میارن، تو سریالای آموزنده ی ایرانی زن و شوهر همدیگرو به اسم فامیل صدا می کنند و اصولاً تخت دو نفره بی معنیه...
مگه خانمها پریود هم می شن؟

dj گفت...

اه ه ه ه ه میدونید که خیلی بعضی هاتون بی نمک هستید البته ببخشید ها....... میدونید چیه زن ها بد بخت ترین ادم های روی زمینند(محدودیت دارند پرید میشن حامله میشن درد حاملگی دارند باید از بچه مراقبت کنند غذا بپزن و ...............)من خیلی ناراحتم کاش که زن نبودم خدایا چرا منو زن افریدی حالا چه کار کنم؟البته یه چیزی بگم ها اقایون پرو نشین ها گفته باشم .........

farnoosh گفت...

خیلی خوب نوشتی .کاملا درسته.

حسام گفت...

دوست عزیز ..وقتی هنوز جامعه طوری شده که یکی مثل من تو گوگل میزنه نوار بهداشتی که یک کم با خودش بازی کنه ...چطور میشه انتظار داشت زنان ما تو اینجور جامعه ای راحت زندگی کنن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
برای خودم و دیگر اقایونی که اینطوری هستن متاسفم.
البته اینم بگم . این مشکل از بزرگتر های ما هم میتونه باشه ...وقتی مامانم همین نوار بهداشتی ها رو تو کمد میزاره دورش هزار تا پلاستیک میزاره که کسی نتونه ببینه ..و من بچه 13 ساله از سر کنجکاوی هر روز میرم اونا رو در میارم و نگاه میکنم . واقعا فک نمیکنم وضع بهتر از این بشهس