۱۳۸۹/۰۷/۰۶

بسي زنده كش و مرده پرستيم !

دخترك توي وصيت نامه اش نوشته :
‹ تموم عمرم حسرت يه مامان جان ، بابا جان شنيدن به دلم موند.
من دلم مي خواد همه خوشبخت باشن.ايشالله همه خوشبخت باشن.
مي دونم اضافه هستم . هيچ كي دوستم نداره .
دوست دار همه شما : مريم ›

امروز سر خاك غوغاي بود .صدا بود كه توي صدا مي پيچيد : بابا جان مريم ! مامان جان! عمه جون !

هميشه كمي دير ميرسد .نوشدارو را عرض كردم .

۱۰ نظر:

ناشناس گفت...

همیشه همین میشه
اصلن نوشدارو مال بعده مرگ قبل از اون هم برسه اثر نداره

نیم تنه گفت...

آدم وقتی میمیره کلا مردم باهاش مهربون تر میشن. لااقل نمردیم یه کم مهربون باشن باهامون!

دارچین گفت...

ما ایرانی ها کلا مرده پرستیم وبلاگت جالب و خواندنی بود چند تا از پستاش رو خوندم

شيرفروش محل گفت...

خدا صبر بده به خانوادشون

اون گفت...

لجبازی از خصلتهای ذاتی یک عده است..

شهرزاد گفت...

حتما حکایت نوشدارو را می دانسته دخترک و شاید برای همین نوشدارو ثصمیم رفتن گرفته.

مسعود گفت...

ای وای...

سهراب گفت...

خداوند رحمت بفرمایند

کلاغ شورشی گفت...

درود

ناشناس گفت...

همون مریمی که افسرده شده بود بزور ازدواج...؟