۱۳۸۹/۰۲/۰۸

تا سحرگه ز كنار تو جوان برخيزم!

پارسال همين موقع ها مامان بزرگ دوستم -آتي- سر سالمش را گذاشت زمين و مرد ! ماند يه آقاجاني با هفتاد قلم درد و مرض .آنقدر كه اميدي نبود به چهلم مادر بزرگه برسه .اين بود كه بازماندگان لباس هاي عزاداريشان را گذاشتند دم دست تا گاسم احتياج شود.

چهلم آن خدا بيامرز نرسيده بابا بزرگ همه خاندان را جمع كرد و سفارش كرد بگردند برايش پي يك دختر ! كه هم جوان باشد و بتواند تر و خشكش كند ، مهربان باشد و ... سبزه ! و البته با.كره !!!!

بابا جان ! ننه ات خوب ! بابات خوب ! شما كه دستتان را بلند مي كنيد كل جانتان به ترق و تروق مي افتد ، شما كه دست به آبتان يكي به درمان شده ، شما كه گاهي اسم خودتان را هم يادتان مي رود ، اين ديگر چه وقت با.كره خواهيست ؟! اين بود كه دختر ها و پسر ها قضيه را جدي نگرفتند...

تا اين كه همين چند روز پيش بابا بزرگه نامه داده از شهرستان و خواسته برايش بروند پيش فلان دكتر و نامه را بدهند و دارويش را بگيرند و برايش بفرستند. فضولي كه شاخ و دم ندارد ! لابد خودتان نامه سر بسته به دستتان رسيده و كك به تنبانتان افتاده كه پي ببريد تويش چه خبر است . نوه ها در نامه را باز كرده اند و ديده اند پدر بزرگ 80-90 ساله شان با خط خوش مخصوص پيرمرد هاي قديم نوشته :‹آقاي دكتر بنده چند سال است كه قوه مردانگي !! خود را از دست داده ام ، نسخه بپيچيد بلكم افاقه كند !›

آتي خودش بابا بزرگه را درك مي كند . معتقد است ميل جن.سي مايه حيات آقايان است .زنان با يائسگيشان آسان تر كنار مي آيند و مي پزيرند . مردان اما يائسه ؟ كه مي شوند انگار شعله زندگيشان خاموش مي شود . كور شوم اگر بخواهم قضاوت كنم. فقط نمي فهمم. يعني چيزيست جزو طبيعت آدمي ؟ طبيعيست؟ شما اگر مي دانيد جواب بگوييد . هي ذهنم مي پرد به صحفه هاي پاياني ‹خاك خوب› كه پيرمرد چيني از كنيز نوجوانش كه بوي شكوفه هاي سيب مي داد اضاله ب.كارت كرد.هي ذهنم مي پرد به پيرمرد ‹دل.بركان غمگين من › .هي ذهنم مي پرد به هرزه گويي ها و تجاوز هاي نرمي كه همين پيرمرد ها تو صف مستمري بگيري و توي پارك و مترو و ... مسبب اش بوده اند . توي سني كه ترسيده ام دو تا درشت بارشان كنم ، مبادا قلب فرتوتشان تاب نياورد .خونشان بي افتد گردنم !
من اين حرص دم آخر را ، اين كام.خواهي كنار تابوت را نمي فهمم .

۴۰ نظر:

ناشناس گفت...

فهمیدی به ما هم بگو !

وحید گفت...

راستش به نظرم قضیه اینجورهاست که مردها هم به همان سختی با یائسگیشان کنار می آیند که زنها. خیال نمی کنم برای زنها آسانتر باشد پذیرش این ماجرا. شاید در مورد مردها فقط شکل رقت بارتری داشته باشد. مردها انگار به هر دلیل احمقانه ای خیال می کنند محکوم به «توانستن» اند؛ مخصوصا این توانایی بخصوص که نبودنش همه آن توانستنهای دیگر را دود می کند و به هوا می فرستد.

همین دیروز غروب سوار یک تاکسی شدم که راننده اش یکی از همین پیرمردها بود. از آنها که محل ارضای جنسی شان از مکان مزبور به فک منتقل شده و با حرف زدن انگار شکل عجیب و غریبی از ارضا را تجربه می کنند. غیر از من کسی در تاکسی نبود و پیرمرد آنقدر با کلمات پورنوگرافی کرد که وسط راه پیاده شدم.

من شما را می خوانم. اتفاقی آمدم و از اینجا خوشم آمد. لینکتان هم کرده ام.
اگر دوست داشتید به من سری بزنید.

Safa گفت...

اینا هم از اثرات سخنان خانم صدر ه

الهام میزبان گفت...

چرا دختر؟
چرا این مدلی نگاه می کنی؟
آدم همیشه دلش می خواد زنده باشه
زندگی کنه
فکر نمی کنی اینکه زنها یک دفعه خاموش می شکن نتیجه سر کوب تاریخی-فرهنگی باشه
چون خوب نیست
چون کخه؟
من خودم الان عاشق ارتباط هستم
ازش لذت می برم
بیهیچ پروایی
پیر هم بشم دلیل نداره بمیرم
تا زنده ام از ارتباط
و از هر چیز دیگه ای که بهم لذت زندگی می ده لذت می برم
شاید خانم ها باید عوض بشن
هر چند با اون تجاوزها-چه نرم چه تند چه پیر چه جووون-هیچ وقت نمی شه کنار اومد

آيه به وحيد گفت...

من اطلاعاتم در مورد يائسگي زنان زياد نيست. اما ديده ام كه پذيرششان بهتر است. بعد ديده ام كه بعضن چقدر خوش حال مي شوند كه ديگر پريود نمي شوند !!! گيريم اختلال هاي هرموني باعث پوكي استخوان و حرارت بالاي بدن و افسردگي درشان مي شود.
اما اين نظر هم به جاي خود قابل تامل است.

آيه به صفا گفت...

اي بابا گويا در مجازستان مد شده همه را به يك چوب برانند ! هان ؟
نه عزيز من اين پست حداقل مال سه هفته پيش است.از نوشته هاي فريز شده ام استفاده مي كنم . اين روز ها من حال درستي ندارم كه بنويسم.
گذشته از اين من حداقل سه ماه قبل از خانم صدر در مورد تجاوز هاي نرم نوشتم
بخوانيد :http://berahnegi-ayeh.blogspot.com/2009/12/blog-post_12.html

چه بلاي دارد سر مجازستان مي آيد ؟

آيه به الهام گفت...

الهام جان والله به خدا من مي خواهم همه تا سنگ لحد زندگي كنند و عشق بورزند و ..
شما هم لطفن زيره به كرمان نبريد .بي رابطه جن.سي كه نمي شود زندگي كرد چه برسد به زنده گي .

اما جانم دليل نمي شود شما يك دندان درست توي دهنت نداري با خود خواهي تمام هوس باكره سبزه كني و يا توي صف بانك باسن دختر هم سن نوه ات را بچلاني !!!
اين يعني زندگي !!اين جاش رو نمي فهمم ديگه . همين بابا بزرگ آتي اگر معقول مي گفت يك بيوه 30-40 ساله مثلن برايم پيدا كنيد من خودم برايش آستين مي زدم. به همين سوي چراغ!

مهیار گفت...

هنر جامعه ما اصلا همین است..!
کاری کرده که پیرمرد زپرتی مثل من جوان دنبال این جینگولک بازیها باشد
تنها تفاوتش اینست که او کمی چروک تر شده!

بهرام گفت...

كلا" ميل جنسي مقوله مزخرفي است از اين جهت كه سركوب ناپذيره! پس قاعدتا" نميشه به هيچ كس ايراد گرفت كه بچه جه پير!

pegah گفت...

agar baba bozorge doostetanhavase kababe barge santiye alborz mikard yamasalangoshneash ke mishod hich nemikhast gheir az baghali polo ba mahicheye hani baz ham behesh irad migerefti ke mardak darad mimirado dandanhayash mast ra ham nemijavad o medeash farghe hedevaneo havij ra nemifahmad va az in viarha mikonad? na janam ensan be arezoo va khoob khahi zendeast

عارف گفت...

سلام
من فکر میکنم منظور از باکره مفهوشه و اون یک نفر رو میخواد که چیز دیگه ای ندیده باشه و این اولی براش کاملترین باشه (کاملن نظر شخصیمه ها)و در کل هر چیزی نوش خوبه(این هم همین طور) ;)
ارادت دارم

اسپریچو گفت...

خواهر جون اون پیرمرد هم دل داشته، می خواسته یک بار دیگه لذت هم.خوابگی با یک بانوی با.کره رو بچشه، چه ایرادی داره؟ هم شرع بهش این اجازه رو داده هم قانون، حتی اگه همسرش هم در قید حیات بود می تونست چنین کاری بکنه، این کارا برای خانوما بده جیزه، اگه زنی در سنین جوانی بیوه شد باید بچه هاشو به چنگ و دندون بگیره و بزرگ کنه، معنی نداره زن نیاز جن.سی داشته باشه، اما پیرمرد بیچاره گناه نکرده که، بعضی از مردا تا 90 سالگی هم موتورشون کار می کنه. خیلی چرت و پرت نوشتم، عین خنده های هیستریایی یک انسان عصبی و غمگین

آيه به پگاه گفت...

جانم اين چه مقايسه است ؟

نياز جنسي تو حرم نياز هاي انساني درست در رده نياز هاي اوليه و مهمي مثل خوردن قرار مي گيره.
و ياد آوري مي كنم كه كسي اين پست رو نوشته كه خودش مدافع روابط جنسيه . آدم لذت طلبيه .

اين پيرمرد مي توانست نياز جنسي خودش رو همان كباب برگ به زعم شما رو طور ديگه اي جواب بده .مي توانست يه زن متناسب با خودش بگيره . اما باكره خواهي ؟؟؟
مي دوني تو ايلات و عشاير ايران چقدر راحت دختر هاي نوجوون رو به عقد پيرمرد ها در مياردن ؟ عمر اون پيرمرد چقدره ؟ مگه اون دختر آينده نداره ؟ آرزو ؟ اين خودخواهي نيست ؟


بيوه همسايه ما صيغه پسر جوون و دانشجويي شده بود.چنان در محله آبروييش را ريختند كه شبانه اسباب كشي كرد و رفت !

آيه يه بهرام گفت...

بهرام جان من مدتيست ديگر شما را درك نمي كنم . اين افراط و تفريط ها را .
مي ترسم پا جا پاي آقاي مجللي بگذاريد كه يك بار پست گذاشت :ازدواج مقوله مزخرفيست و س.ك.س از آن هم مزخرف تر !!!!

من كاملن متفاوت فكر مي كنم. به نظرم رابطه جنسي بسيار زيباست. باعث رشد فكري و روحيست.

سركوب ناپذير ؟ قابله كنترله شك نكن !

pegah گفت...

می توان به آن پدری که دخترش را در ازای بدهی اش به پیرمردان می فروشد ایراد گرفت میتوان به روسای حکومتی که با اینهمه پشتوانه نفتی نمیتواند از پس مردمانش بر بیاید ایراد گرفت و حتی اگر از من می پرسی باید ، ایراد گرفت اما ، آن پیرمرد خوش اشتهای به زعم تو زیاده خواه و خودخواه را نمیتوان به خاطر میل به زیبا خواهی و تک خواهی و حتی باکره خواهی محکوم کرد ، آنها که عرصه و زندگی را به بیوه همسایه تان چنان تنگ کردند که رخت بربست و از آن محل رفت ، اشتباه کردند اما تو که به آنان ایراد میگیری ، چرا ؟ هرکس می تواند بهترین ها را بخواهد حتی اگر به نظر من و تو از سرش زیاد باشد . نباید به جای حل مسئله صورت مسئله را پاک کرد نمیتوان گفت آن پیرمرد نخواهد تا آن مردکی که نام خودش را پدر گذاشته جائی برای عرضه دخترش نداشته باشد . من دوباره همان مثال خوردن را می آورم (‌نه از آن لحاظ که آنها را در یک رده میدانم بلکه از آنجا که ملموس ترین مثالیست که به ذهنم می رسد ) آیا می شود در تمام رستورانهای درجه یک شهر را بست چون بعضیها پول ندارند که بروند و این ممکن است آنها را به دزدی تشویق کند؟ دوست خوبم من هم با آنان که ازدواج یک بیوه را با پسری خوش بر و رو و خوش اندام اشتباه می دانند و هم با تو که باکره خواهی آن پیرمرد از نظر من با شهامت را خودخواهی می دانی ، مخالفم . هرکس می تواند بهترین چیزها را بخواهد حتی اگر وسعش نرسد، باز هم همان مثال شکمی ،کسی با بضاعتی اندک هوس خوردن بهترین غذای شهرش را میکند همان بضاعت را بر میدارد و می رود دم رستوران و آن را به صاحبش عرضه می کند ، حالا یا صاحب رستوران به هر دلیلی در عوض آن غذا را می دهد یا نمیدهد . دیگر نمی تواند بنشیند به موعظه که تو با چه عقلی آمدی و داری از من چنین تقاضائی میکنی یا بعدا برای دیگران تعریف کند که مردم پررو شده اند و پرتوقع .همانطور که معتقدم بیوه جوانی که همسرش را از دست داده حق دارد حتی فقط بخاطر مسائل جنسی دوست داشته باشد با زیباترین و خوش هیکل ترین جوانی که می شناسد ازدواج کند .( اصلا به عواقبش و درست و غلط بودنش کار ندارم که این معیار شخصیست و به خودم مربوط )به این پیرمرد هم حق می دهم .نمی دانم چقدر توانستم منظورم را برسانم اما من با اصل خواستن مشکل ندارم و گرنه به زعم من کار هر دو گروه اشتباه است .هم ان پیرمرد و هم آن بیوه که زمان و تجربه نشان داده هر دو با انتخاب اشتباهشان به مشکل می خورند .

هیرگاموس گفت...

...
خب آلت این پیری هم لرزیده دیگه. گیرم ارکشن از نوع چروکیده ش. جدا از شوخی این نرینه های نسل اولی را که دیگه اصلا نمی شود کاری شان کرد بیچاره ها را. باید فقط از ذهن ت حذف شان کنی .
...
اما درباره شادی صدر.
می دانم تو از پست من هم در نقد صدر غمین شدی.و قبول دارم لحنم تند بود. اما باور کن شادی صدر محترم دقیقا امثال من را هم له کرد آن هم بخاطر این آلت لامصب لای پامان. می فهمی؟من از شادی صدر رنجیدم نه از حرف های احساسی و کینه یی ش . دوستان و حامیان خودش را هم زد .حامیان رادیکالی که برای حق انسانی خودشان مداوم جدل می کنند.حق زن و مرد. نه در این مجازستان مسخره. در روزمره و واقعیت. هر روز و هر روز و هر روز.تو که مرا می شناسی.ناراحتی مهندس خسته و یا بقیه مردان هم عقیده من دقیقا از همین ست. که صدر هنوز از اشتباه ش عذر نمی خواهد و بچه گانه در توهم بزرگتر بودن غرق ست. برخلاف من. با این حال من بهش احترام می گذارم. و آیه این یادمان باشد که ما به هم نیاز داریم. مردانی مثل من به تو و صدر و شماها به مردانی انسان و صادق و صریح.ما ضد سوراخ ایم اما حامی حق سک.س حامی هر حق انسانی.مردانی مثل من هیچ وقت بعد دیدن انگشت کردن زنی سکوت نمی کنند. و البته که درد ابژه جنسی انگاشته شدن برای تو بیشتر از من بوده ست.خیلی بیشتر. و همه ی ما ضعیف ایم. امیدوارم تا به آخر عمر چنین بمانم و مصلحت و ترس مهر سکوت بر لبانم نزند. آمین
همین.

آيه به پگاه گفت...

خب جانم بيا با هم مروري بكنيم.تا اين جا من كاملن با تو موافقم كه پايه و اصل خواستن است و بد هم نيست.مثل اينكه بگوييم كسي را به خاطر غذا خواستنش نمي شود سرزنش كرد.

اما جانم من معتقدم ما به صرف انسان بودن مي توانيم و بايد ميل جنسيمان را كنترل كنيم. واقعن مي شود. واگر نه دنيا به يك جنگل ، باغ وحش تبديل مي شد !!!! نمي دانم نوجوان و جواني يافت مي شود كه بخواهد برود تنگ بغل شوهري هم سن پدر بزرگش بخوابد ؟ عزيزم رابطه جنسي بين دو تا آدم صاحب فهم و شعور و سليقه است . تحميل شدني نيست . وگرنه اسمش مي شود تجاوز .س.ك.س. آداب دارد.به صرف خواستن نمي شود گردن نهاد. اگر قرار باشد هر كس كه هوس غذاي آنچناني كند بانك بزند و كيف بقاپد كه نمي شود.

پگاه من در مورد كامنتت فكر مي كنم.كسي چه مي داند شايد اين هم گوشه اي از تربيت سنتي جامعه است كه خودم ازش خبر ندارم.تو هم فكر كن.

بهرام گفت...

مزخرف بودن از لحاظ سركوب ناپذيري! وگرنه من هيچ حرفي راجع به زشتي و زيبايي اين حس نزدم!!!!!!
هيچ مقوله اي مطلق نيست و در اين موضوع شكي وجود نداره اما فكر نميكنم درصد انسانهايي كه توانايي خاموش كردن اين اتش رو دارن انقدر باشه كه به چشم بياد!

زادسرو گفت...

بابا بزرگم 93 سالشه. چند ماه پیش مامان بزرگم فوت کرد. بابا بزرگم از چند روز بعد از فوت مامان بزرگ بحث ازدواج رو مطرح کرده بود. در قالب این مساله که نمی تونه تنها بمونه و حتما لازم داره یکی کنارش باشه. یعنی حداقل به صورت مستقیم بحث جن.صی و این حرفارو مطرح نکرده ظاهرا. بابام که پسر بزرگه شدیدا با این قضیه مخالفه . دلیلشم اینه که میگه اگه بابابزرگ ازدواج کنه یه عده هم باید جمع شن اون خانومه رو هر روز ببرن دکتر و این ور اون ور. اما همیشه از کنار این تناقض کوچیک بی پاسخ رد میشه که شاید منظور بابابزرگم یه زن جوونه نه لزوما یکی تو مایه های خودش

شکیب گفت...

دلم برای پیرمرد سوخت. ببین با چه سختی این همه سال تحمل کرده این نیاز رو ولی دست به خیانت نزده و امروز وقت رسیدن به رویای تمام عمرشه ولی خیلی دیر.
اگر این لامصب را با تبر قطع کنند همه با خوبی و خوشی کنار هم زندگی میکنیم.

pegah گفت...

نمیدانم چرا اینقدر ضعیف شده ام در بیان منظورم ، آیه عزیز دنیا وقتی باغ وحش و جنگل می شود که این پیرمرد افسار گسیخته باکره ای را که خواهان ان است برباید و به خانه بیاورد ( انصاف داشته باش که جوانهایش چنین می کنند و وکلای مدافعشان به هزار و یک دلیل مثلا کمبود امکانات سعی در توجیه عمل حیوانیشان دارند ) اما این پیرمرد بیچاره خرق عادت کرده فقط خواسته آنهم علنی و قانونی . حالا اینکه چرا باید دخترک زیباروئی حاضر باشد به عقد این آفتاب لب بام در بیاید مربوط به همانهاست که گفتم باید رفت و یقه شان را گرفت . مثلا جوانی را می شناسم که با ١٤ سال اختلاف سن زنی را به همسری گزید که مادر سه پسر و مادر بزرگ دو دختر بود . حالا اینکه چرا این کار را کرد و علتش فرار از این مملکت به پشتوانه سیتی زن خانم بود بماند . اما به هیچ کدامشان نمی شود ایراد گرفت حالا در این قضیه هر دو منتفع هستند و در جریان آن پیرمرد اگر دختری پیدا شود که ویارانه حاجی را برآورد به ظاهر نفعی نمیبرد . اما فکر می کنی چند دختر را می شناسم که نه به ازدواج حاضرند دوست دختر پیرمردی ٨٢ ساله مولتی میلیاردر شوند؟ به زعم من کار آن دخترکان پول پرست حال آدم را بیشتر بهم می زند تا خواسته کمی دور از ذهن و عادات پیرمرد قصه تو . بله آیه جان من هم کامنت خودم و هم جوابهای تو را دوباره و سه باره می خوانم اما می خواهم بدانی اگر دم از دموکراسی و برابری حقوق می زنیم نمیتوانیم کسی را فقط به جرم اینکه دلش خواسته بهترین ها را داشته باشد مواخذه کرد .

آيه به پگاه گفت...

من هم احساس مي كنم نمي تونم درست منظورم رو منتقل كنم. اشكال نداره. كم كم داريم در موردش فكر مي كنيم.
دنيا باغ وحش ميشه وقتي هر انساني در هر سن و موقعيتي نتونه ميل جنسيش رو كنترل كنه. فرق نمي كنه چه زن چه مرد چه پير چه جوون.
خيلي از اين پيرمرد ها نه بضاعت نه صراحت نه حتي انرژي يك باكره و حتي زن جوان گرفتن رو ندارند بعد شروع مي كنند به تجاوز هاي نرم. چند وقت پيش تو تاكسي تو يه مسير طولاني كنارم يه پيرمردي نشسته بود كه زود خوابش برد و سرش رو گذاشت رو شونه من. با مهربوني هميشگيم گفتم آخي !!! اين آقاهه هم مثل بابا بزرگ اگه الان زنده بود. بنا براين عكس العملي نشون ندادم. چشمت روز بد نبينه . جالب اينجاست كسي حرف من رو در مقابل اين آقاي پير و محترم !!! قبول نمي كرد . فكر مي كردند دختره متوهمه.
خيلي از اين ها واقعن به يائسگي رسيدند و به هرزه گويي افتادن. خيلي بد جور .به نظرت عاديه بگيم چون جوون ها هم الان دارن متلك مي گن مسئله اي نيست ؟

در امور جن.سي وقتي هر دو نفر راضي هستند و لذت مي برند مسلمن بقيه اگر دخالت كنند هيزم كش جهنم اند !

پس بلوغ فكري چي ميشه؟ اين مسئله داره براي خودم هم متناقض و پيچيده ميشه.

آيا هر عملي به پايه قانوني بودن و علني بودن نبايد مخالف و معترض داشته باشه ؟ در هر دو اين مصداق ها چه وقتي پسر جواني با پيرزني رابطه بهم ميزنه تا محاجرت كنه يا دختري با پيرمردي دوست ميشه تا در آمد داشته باشه يا دختري كه ازدواج پيرمردي رو مي پزيره تا خانواده اش رو از يزر دين خارج كنه قضيه اجبار مطرحه . يعني تمام اين آدم ها اگر اجبار نداشتند انتخابي غير از اين داشتند. نه اينها نميتونه مثال هاي درستي باشه. يكي خود خواهي كرده و به پشتوانه امكاني كه داره داره گردن كلفتي مي كنه و طلب بي جا كس ديگري هم به واسطه همون ضعف بدون محبت يا هوس جن.سي مي پزيره .

اينا قابل دفاعه ؟

سعید گفت...

سلام . زندگی را معنی کردن به همین دو نکته ی زیر کمر درست نیست . هر چند مهم باشد . با این حال من هم از کسانی که عقده های جوانی و نو جوانی و غیره شان را دم مرگ می خواهند جبران کنند نفرت دارم . سبز بمانی عزیز ...

ناشناس گفت...

زنده گي با زندگي فرق دارد آيا ؟!

ناشناس گفت...

۲ تا نکته ، یکیش جالب یکیش خنک، بگم؟!

۱. زنها با یائسگی حس یا توان جنسیشون از بین نمیره، فقط بچه دار دیگه نمی‌تونن بشن

۲. شاید پیرمردها به این دلیل اکثرا دنبال باکره میگردن که خانوم تجربه قبلی‌ نداشته باشه، نتونه اونا رو با کسی‌ مقایسه کنه، دلخور بشه!!

زن زیادی گفت...

سلام بر آیه خانوم
میبینم که گیردادی به این پیرمردها یاد بابابزرگ خودم افتادم. دقیقا اونم اول مامان بزرگمو دق مرگ کرد بعدشم آرزوی دختر جوون داشت!عجل مهلتش نداد.
لابد فکر میکنن دخترا باید از خداشونم باشه تو این وانفسای بی شوهری:))
به دلیل برخی سوتیها و فیل تر شدن ناجوانمردانه وبلاگم رفتم یه جای دیگه. لینک جدید رو برات میزارم. در ضمن من با ریدر میخونمت. در اثر گشادیه که نمی آم کامنت بزارم. ارادتمندیم;)

آيه به نا شناس گفت...

گويا كلمه زنده گي صرفن به كميت مي پردازد. مقوله زيستي و زنده بودن هر موجود زنده مثل نفس كشيدن.پايه اي ترين موقعيت از يك موجود زنده.

اما زندگي موقوله كيفيت است و چگونه زندگي كردن.
توي آن كامنت من بايد جاي زنده گي را با زندگي عوض كرد. شما در ذهنتان عوض كيند.

آيه به نا شناس گفت...

اتفاقن ديروز داشتم به اين تفاوت فكر مي كردم .از اين جهت در حق مردان ظلم شده. چون زنان بعد از يائسه گي هم مي تونن رابطه داشته باشن اما ظاهرن مردان نه .
شايد علت اين حرص همين باشه؟

كامنت هاي اين پست خيلي برام خوب بودن. پگاه و بقيه دوستان. بهشون فكر كردم. واقعن ممنون.

ناشناس گفت...

فکر کنم یک کم به سیستم آموزش و پرورش هم ربط داره. آخه ما اول دبیرستان معلم ادبیاتمون بهمون می گفت از نوجوانی مرتب ورزش کنید، مطمئن باشید تا بعد از هفتاد سالگی هم دختربازی تان براه هست. خب بنده خدا نگرانمون بود!

شبنم گفت...

این مملکنه ماست که زنها محکوم به سرکوب میل جن.سی هستند و مردها آزاد برای رها کردن این میل و حتی تبریه شدن ازهر اتهامی در این باره.
با صحبتهای پگاه موافقم.صرفا بر سر اینکه توقعش زیاده نمیشه به چوب خودخواهی راند.
یه مادربزرگی داشتم که خیلی شیطون بود 2 تا شوهر هم کرد یعنی دومیش همسن بچه هاش بود داشت واسه سومیش هم نقشه میکشید که دیگه کسی پا نداد.تا آخرین دقایق عمرش هم قربون صدقه پیرمردهای زن مرده یا زن لب گوری میرفت.پس باید بگیم ج..ده بود یا خودخواه؟
این اواخر میگفت من اگه بخوام یه پسر جوون رو هم میتونم تور کنم.
حالا ایراد از مادر بزرگه من بوده یا اون پسرهای جوون یا مردهای زن مرده ای که تنهایی و نیاز به تروخشکی رو بهونه میکنن.
یا یکی از دوستام تعریف میکرد که پدر بزرگه پدریش و مادر بزرگه مادریش فوت شده بودند و بازمونده این 2تا یعنی پدر بزرگه و مادر بزرگه در قید حیات با هم رابطه داشتند اون هم از نوع نامشروع(نه از نظر من).کدوم مردی از دختر باکره بدش میاد؟یا خودت آیه چند سال دیگه ات رو در نظر بگیر که پا به سن گذاشتی اگه یه پسر جوون خوشگل پیشنهاد بهت بده بدت میاد؟یا ترجیح میدی با مردهای زهواردررفته دوروبرت بخوا.بی؟
پس کلاهمون رو قاضی هم کنیم چیز بدی نیست.
اینها بحثش از تجاوز نرمه جداست.

واقعیت گفت...

حرص دم آخر كه بيشتر ميچسبد ، چون اگه بهش نرسي ، امكان داره ديگه هيچوقت اين فرصت وجود نداشته باشه.

آيه به شبنم گفت...
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
آيه به شبنم گفت...

من رسمن عاشق مامان بزرگت شدم.
راستش نمي دونم.درم بهش فكر مي كنم.
خودخواهي به نظر ميرسه شبنم ديگه .

من عاشق آدم هاي هستم كه تا سنگ لحد هم مشغول كامخواهي هستند . اما منظورم اين بود اين باكره پسندي و جوان خواهي خودخواهيه .

ناشناس گفت...

این روزها انگار خیلی چیزها قابل فهم نیست برای ما.

فرشید گفت...

فکر کنم بیشتر اختلاف سلیقه های کامنت گزاران در درک کامل و بدور از تفسیر به رأیِ درکه صحیحه میل جنسی در آقایون و خانومهاس ........ غالبا میل ج.ن سی در آقایون بالاترین لذته که تقریبا محاله مردها با دید احساسی بهش نگاه کنن در حالیکه در خانومها هم میتونه بالاترین و یا دسته چندمین لذت باشه ولی کاملا آمیخته با احساس ........ نمیدونم تونستم منظورم رو برسونم یا نه ؟

مسعود گفت...

تجاوز نرم! و این کثافت کاری ها قابل دفاع نیست.
بابالزرگ تو هم که حرف اشتباهی زده؛ ولی این ها دلیل نمی شود بگویم:
من زندگی دوستیِ مردانه غرورانگیزِ شیطنت کار را، بیش از مرگِ زودرسِ زنانِ یائسه دوست دارم!
به نظر تو چند درصد خانم های یائسه - خانم هایی که در حوال پنجاه سالگی، کم و بیش در یک سوم باقیمانده زندگی - روابط سـ کـ سـ ی دارند؟
بنابراین،
خیلی دور از ذهن نیست که پیرمردها هم دنبال خانم هایی پیش از سن یائسگی باشند!

ناشناس گفت...

ازاله بکارت درسته .نه اضاله بکارت!

ناشناس گفت...

به نظر من مزخرفه که میگن برای مردها میل جنسی مهمتر از زنان است. هر دو به این میل احتیاج دارند. اما چون نمود این میل در مردها بیشتره همه چیز حول مرها میچرخه و همه چیز طبق میل مردها میشه.
این تفکر ضد زن هم هست یه جورایی، که میل جنسی برای مرد مهمتره.

سهراب س گفت...

به من ربطی نداره ها، ولی 2 تا غلط املایی داشت ازاله رو که اشاره کردند و پذیرفتن در پاراگذاف آخر.

آقا جون هم اگه از جوونیش فکر فرداشو می کرد الان لازم نبود یباشکی از دکتر طلب ویاگرا کنه ;)

ايرج گفت...

آدمي پير كه شد؛ حرص جوان مي گردد
خواب در وقت سحرگاه گران مي گردد
صائب تبريزي

ببخشيداز بابت متوسط بودن شعر. سبك هندي است ديگر.